پیک اول:
این و می خوریم ، بهم نخوریم
قطره ی آخر که میره پایین انگار کل معده ام می چرخد.صدای تلق تلق لیوان ها ی پر هنوز در گوشم مانده.به هم خوردم.
پیک دوم:
سلامتی هرچی نامرده ، که اگه نبودن مردا شناخته نمی شدند
من مردهستم ، یعنی بودم ، شاید فکر میکردم بودم.وای خدای من فکر میکنم پریود شده ام ، ایناها ببین خون میآید از مغزم ، آهای کسی اینجا پد اضافه نداره؟
پیک سوم:
سلامتی ج ن / د ه ، که با تمام بی پولیش خودش رو می فروشه ولی رفیقش رو نه
هه، مدتی است فاحش شده ام ، زنانگیت طوری روح و غرور مردانه ام _که دائم بدان افتخار میکردم_ گایی..که نای بر خاستن برایم نماده، هنوز زانویم روی آسفالت زبر پارک نیاوران جا مانده
پیک چهارم:
سلامتی تو دلیامون ، اونایی که دوسمون دارن و نمی دونیم ، اونایی دوسشون داریم و نمی دونن
تو که می دونی دوست دارم ، تو که شنیدی که بت گفتم دوست دارم ، به جون خودم بت گفتم ، یادت نیست؟نکنه تو نمی تونی صدای دستامو بشنوی؟
سیگاری روشن کنم ، هوای چشمانم تاریک شده ، خبری از باران نیست ، دود می زند بیرون از هر چه سلول دارم ، مگر نه که سلول باید محکم باشد که زندانی فرارش نگیرد.این دود لعنتی از کجا در می رود....فقط تو راه دررو های مرا بلدی
پیک فکر میکنم پنجم :
سلامتی خیار ، نه به خاطر سبز بودنش ، به خاطر سه حرف آخرش "یار"
به گمانم مست شده ام ، دیگر نمی سوزاند تمام وجودم را این کلمه ی یار....
پپییکک ششششمم :
صدایی نمی شنوم....کسی دارد راجع به کرم خاکی و خاکی بودنش سگ و وفایش ، رفیق یک رنگ و... صحبت میکند
و من دارم به جای زخم چشمانت ، به مچ های زشتم ، به لبخندم که خط ندارد فکر میکنم ، چرا من عین آدم مست نمی شوم و تو عین آدم چند لحظه ولم نمی کنی....عشق هرمنوتیک دارد بد مصب ، کاش یک نسخه ی چاپ کلکته اش گیرم میامد تفسیر به رای نمی شدی ، نمی شدم ، پر کن پیاله را کاین جام آتشین دیریست ره به حال خرابم نمی برد...
پیک آخر:
پیک ، پیک آخره ، دم دم آخر نباشه :
می خواهم تگری بزنم روی هر چه فکر است که این تو وول می خورد و انگار مستی هم درد مرا...شیشه ها خالی شدند و من هنوز در گیر این سر بیمار پرم....دلم می خواست یک راست همه ی لیوان ها را خالی میکردم درون سرم ،من کی هستم ؟ کجا هستم ؟
من مستم.......
پ ن1 : ببخشید، چیز دیگری می خواستم بگویم ،پشیمان شدم، وسط کار دکمه ی backspace رو تا ته گرفتم رو متن، اگه... ...همون ببخشید !
پ ن 2 : بدین افسونگری ، وحشی نگاهی/ مزن بر چهره رنگ بی گناهی/شرابی تو ، شراب زندگی بخش / شبی می نوشمت خواهی نخواهی
خوندم...حالا همه چیش هیچی...اون پی نوشت دومت ما رو کشته!D:
ممنون از نظراتت دوست ...
سلامتی خیار ، نه به خاطر سبز بودنش ، به خاطر سه حرف آخرش "یار"
خیلی از این جمله خوشم اومد...خیلی....
نوشته منو یاد فیلم اعتراض میندازه...
سلام!
از توصیف پیک دو م و سومت خیلی خوشم اومد...!
و یکی مونده به آخری
راسی یه پیشنهاد دو.ست عزیز!
این وبلاگ;وبلاگ تو!تو میتونی هرچیو که بخوای توش بنویسی...
من عمرا توی میلام از دکمه ی بک اسپیس استفاده کنم...!
عم
رن!
توهم این کارو نکن!هم خودت راضی میشی هم خواننده ی وبلاگت
البته بازم وبلاگ خودته!چیزی رو هم که نخوای نمینویسی یا بک اسپیس میزنی..!(;
...
ممنون!خوب بود!
تا بعد
موفق باشی و سلامت
مرسی ؛چشم.
امشب از دولت می دفع ملالی کردیم
این هم از عمر شبی بود که حالی کردیم
ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب
کز گرفتاری ایام مجالی کردیم
اینه !
نوشته ات هم مثل این شراب و این پیکهایی که زدی سوزان بود...پیکی هم من اضافه میزنم به سلامتی قلمت...
سوختم !
دم دم آخر نباشه...
نوش