این ترک (به فتح ت) کردن عادت خوبی نیست...!
خود این ترک کردن را هم باید یک روز ترک کنم
ولی فعلا می خواهم از این منجلاب فیسبوک و گودر بیایم بیرون
ترک میکنم...
من میتوانم...
بچه که بودیم مچ دستمون رو گاز میگیرفتیم و با 2 تا بند خودکاری ساعتش میکردیم
یکی هم که ساعت میپرسید کلی کیف میکردیم و بهش نشون می دادیم...
.
.
.
.
.
امروز هم پشت دستمو گاز گرفتم ....
دیدی یه وقتایی هست که فک میکنی باید حتما بنویسی....
اون وقت میشه بری حموم آب رو واز کنی رو بدنت
و بگی گور بابای مفهوم مجاز و واقعیت ، گور بابای شخصیت مجازی و واقعی...
اصلا گور بابای هرچی که بش مومن بودی و یه زمانی باش مانیفست مینوشتی..
گور بابای خودت
کلا حموم ، مشروب و عشق، این جورین هرچی میخوای بنویسی رو خود به خود وصل میکنن به تخمت...
تکلمه: دوش حمومتون بذارین تو حالت مه ساز ، اینا که آب رو پودر میکنه ، هی آب رو گرم و سرد کنین...حالی میدهد
نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر است !!
به خیسی چندانی که عازم سفر است .. !
من از نگاه کلاغی که رفت، فهمیدم ... که سرنوشت درختان باغمان تبر است !!
به کودکانه ترین خواب های توی تنت .. به عشق بازی من با ادامه ی بدنت !!!!
به هر رگی که زدی و زدم به حس جنون ........ به بچه ای که تو هم در میان جای خون
به آخرین فریادی که توی حنجره است .. صدای پای تگرگی که پشت پنجره است !
به خواب رفتن تو روی تخت یک نفره ... به خوردن دمپایی بر آخرین حشره !!!!
به هرگزت که سوالی شد و نوشت ، کدام ؟؟ به دست های تو در آخرین تشنج هام .... !
به گریه کردن یک مرد آنور گوووشی .. به شعر خواندن تا صبح بی هم آغووشی ... !!
به بوسه های در خواب احتمالی من ... !! به فیلم های ندیده ، به مبل خالی من. به لذت رویات که بر تن کفی ام .. !
به خستگی تو از حرف های فسلفی ام .. !!!
به گریه در وسط شعرهایی از سعدی .... !! به چای خوردن تو پیش آدم بعـــدی .. !
قسم به این همه که در سرم مدام شد. قسم به من ، به همین شاعر تمام شد !!
قسم به این شب و این شعرهای خط خطی ام ، دوباره بر می گردم به شهر لعنتی ام !!!!!!!!!!
به بحث علمی بی مزه ام در گوشت ** دوباره بر می گردم به امن آغووشت !
به آخرین رویامان به قبل کابووووسم !! دوباره بر می گردم به آخرین روز .. دوباره بر می گردم به آخرین رووووز !!!
از اینجا دانلود کنید. save target as کنید.
پ ن : اولش که میگه نگاه می..کنم ؛یاد مصطفی کافه ژاندارک افتادم